خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

خستگی (2)

زیاد تفریح می کنم، بیشتر مواقع با دوستام هستم ولی همش برام حالت مسکن دارند و ارضا نمی شم. خسته شدم. از این اهداف دور و درازی که برای خودم مشخص کردم. نمی دونم آخرش که چی؟ 

چرا باید یکسری از نیازهای روزمره و برای خیلی ها عادی را از زندگیم دور کنم تا به اهدافم برسم. مگه اینها جزیی از زندگی آدم نیستند. 

همش وقت کم میارم. دوران خاصی را می گذرونم. خسته شدم. 

دلم می خواد یه مدت تنهای تنها برم یه جای خیلی خیلی دور، در طبیعت بکر بکر، بدور از این درگیری های ذهنیم کتابهای فلسفی و رمان بخونم. بتونم هر وقت خسته می شم با یکی از جنس مخالف که خیلی خیلی دوستش داشته باشم، بریم جزوی از همون طبیعته بشیم و خلاصه زندگی کنیم. درست مثل یک پرنده که هر جایی خواست می تونه پرواز کنه بره. تازه اون از اون بالا همه چی را با دید باز و وسیعی می بینه و از کثافتها و آلودگی های روابط این پایین بدوره، می تونه همش قشنگیها را ببینه.  

 از شبیه سازی، مدلسازی، حل معادله، تحلیل دینامیکی، کنفرانس و ژورنال خسته شدم. که چی؟ 

مگه این کارایی که تا الان کردم کجا رو گرفته که از این به بعد بخواد بگیره؟ 

مگه به کجا رسیدم که بخوام ادامش بدم؟ 

از این همه استرس، درگیری، ترافیک دم غروب، گرفتاریهای ذهنی و کاری خودم، اطرافیان و دوستام خسته شدم. 

آخرش مگه چی می خواد بشه. بهترین دوران سنی عمرم در حال سپری شدن هستند. نمی خوام براحتی از دستشون بدم. نمی خوام.

  

نظرات 1 + ارسال نظر
ایده جمعه 15 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:40 ب.ظ

:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد